در حالی که افکار عمومی جهان در انتظار موضعگیری قاطع غرب در برابر جنایت دیکتاتورهای منطقه بهویژه لیبی است، اتحادیه اروپا در یک اقدام مضحک، اسامی 80 نفر از علما و نخبگان و مسؤولان ارشد جمهوری اسلامی را به اتهام تبلیغ خشونت و نقض حقوق بشر در لیست تحریم قرار داد! در این لیست نام افرادی مانند آیت ا... مصباح یزدی، آیت ا... محمد یزدی، سیداحمد خاتمی، حسین شریعتمداری، سیدحسن فیروزآبادی(رئیس ستاد کل نیروهای مسلح)،
محمدعلی جعفری(فرمانده سپاه)، سعیدی(نماینده ولی فقیه در سپاه)، یدا... جوانی(رئیس اداره سیاسی سپاه)، عبدا... عراقی(جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه)، حسین همدانی(فرمانده سپاه تهران)، علی فضلی(جانشین فرمانده بسیج)، اسماعیل احمدی مقدم(فرمانده نیروی انتظامی)، احمدرضا رادان(جانشین فرمانده نیروی انتظامی) مصطفی محمدنجار(وزیر کشور)، حیدر مصلحی(وزیر اطلاعات) و صادق محصولی(وزیر رفاه)، دیده میشود. اکنون پرسش این است که آیا در موضعگیری اتحادیه اروپا اشتباهی رخ داده یا به عمد و با توجه، چنین موضعی اتخاذ شده است؟ ابتدا انسان تصور میکند خطایی در مصداق اتفاق افتاده باشد؛ زیرا افکار عمومی جهان در انتظار محاکمه دیکتاتورهایی هستند که با سلاحهای آمریکایی و انگلیسی در لیبی و تونس و یمن و بحرین به سلاخی ملتها مشغولند و هر روز تصاویر دلخراش آن را از صفحه تلویزیون خود مشاهده میکنند. در ایران نیز مردم در انتظار محاکمه نوکران مستقیم آمریکا هستند که قریب دوسال است به هر مناسبتی آب به آسیاب دشمن میریزند و آسایش مردم را سلب کردهاند؛ ولی ناباورانه میبینند که اتحادیه اروپا در یک فرافکنی آشکار شخصیتهای مهم کشورمان را به نقض حقوق بشر متهم کرده و مورد تحریم قرار داده است. ولی بیتردید اروپاییها برای این اقدام دلایلی دارند که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد؛
1. از نظر اتحادیه اروپا، عامل اصلی انقلابها و جنبشهای منطقه خاورمیانه که آنها را به شدت نگران کرده، جمهوری اسلامی است و از دید آنها هر شخصیتی که در حفظ و بقا و پیشرفت این انقلاب نقش آفرینی کرده باشد محکوم است؛ زیرا اگر این افراد در برابر تهاجم فرهنگی و نظامی و سیاسی دشمن فعالیت چشمگیری از خود نشان نداده و از کیان نظام اسلامی دفاع نکرده بودند، امروز جمهوری اسلامی به قدرت برتر منطقه و به قول برخی مقامات غربی، ابرقدرت تبدیل نشده بود و آنها میتوانستند با تحریم و تهدید آن را از پا درآورند ولی امروزه میبینند این نظام به ابرقدرتی تبدیل شده که هیچ اقدامی در منطقه بدون اراده آن عملی نیست و البته از نظر آنها جرمی بالاتر از این برای شخصیتهای فوق الذکر متصور نیست .
2. یکی دیگر از جرمهای سنگین شخصیتهای مذکور این است که اجازه ندادند فتنه برنامهریزی شده 88 که دست آمریکا و اتحادیه اروپا آشکارا در آن مشهود بود و حتی برخی از وابستگان سفارتخانههای آنها نقش میدانی ایفا میکردند، به موفقیت برسد. چنانچه این افراد هم مانند برخی خواص مردود وارد عمل نمیشدند نوکران حلقه به گوش دشمنان میتوانستند فتنه سبز خود را به بار بنشانند و جمهوری اسلامی را ساقط کنند. در این صورت دیگر چنین نظامی باقی نمیماند تا الگویی برای مردم منطقه قرار گیرد و این بحران را برای جهان غرب بهوجود آورددیگری .
3. سومین دلیل اینکه از نظر اروپاییها مسلمانان منطقه که بر ضد منافع غرب قیام کردهاند، حق حیات ندارند و کشتار آنها به دست دیکتاتورهای مورد حمایت غرب نه تنها جایز بلکه لازم است! بنابراین؛ اینگونه دیکتاتورها را نباید به نقض حقوق بشر متهم کرد، اینها همه همت خویش را در راستای حقوق بشر که تامین منافع غربیهاست بهکار گرفتهاند. ولی از نظر آنان شخصیتهای ایرانی فوق ناقض حقوق بشرند؛ زیرا منافع غرب را در ایران به خطر انداخته و مانع موفقیت انسانهایی (بخوانید فتنهگران سبز) شدهاند که در راستای تأمین منافع غرب تلاش کردهاند. بنابراین؛ باید با این افراد شدیدتر از این برخورد شود!
4. به نظر میرسد از نظر غربیها جرم آیت ا... مصباح از همه سنگینتر باشد؛ چرا که سالهاست مزدوران داخلی آمریکا و اروپا، ایشان را مورد شدیدترین حملات خود قرار دادهاند ایشان با یک جهاد علمی و نهضت سخنرانی در سالهای حاکمیت مدعیان اصلاحات، پرده نفاق را از چهره مدعیان دروغین اسلام و راه امام برگرفت و حقیقت لیبرالیستی و غربی آنها را بر مردم آشکار کرد بهطوری که یکی از تئوریسینهای جبهه مشارکت در نشست حزبیشان گفته بود آقای مصباح 20 سال اصلاحات غربی را به عقب انداخت. و امروز خودشان به مرگ سیاسی خویش معترفند.
البته اتحادیه اروپا برای خالی نبودن عریضه نسبت به اقدامات قذافی نیز واکنشی نشان داده و اموال قذافی را بلوکه کردهاند تا بعد از سرنگونی وی بتوانند بهترین وارثان او باشند، درست همان کاری که با داراییهای شاه معدوم ایران انجام دادند.
در پایان تذکر این نکته لازم است که این نوع برخوردها برای ملت ایران تازگی ندارد؛ زیرا سالهاست که عدالت و حقوق بشر غربی را تجربه کردهاند، ولی اینگونه موضعگیریها میتواند چهره به ظاهر زیبای غرب را برای جهان اسلام و منطقه در حال انقلاب خاورمیانه نیز آشکار سازد تا بدانند که باید پس از سرنگونی دیکتاتورها اختیارشان را به دست دیکتاتور.نسپارند(پرتو:دبیرسیاسی)