سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
دیده بان(نگاه بیدار)[366]

چشمهاغرق به خواب است ونگاهی بیدار/ بعدازآن خواب زمستان زده هشیار شویم!/ سالیانی است که عمارزمان مصباح است/ بهر یاری علی همره عمار شویم
ویرایش
جستجو
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
امکانات دیگر
ابر برچسب ها

(قسمت اول)

نمی دونم چرابعضی هاوقتی یه اشتباهی می کنن بعضی دیگه خیلی کاسه داغترازآش میشن(حالا بگذریم که نمی دونیم توی این سنگ به سینه زدن هامنفعتی هم هست یافقط مودبانه وخوش بینانه اش ...ناشی گری محضه!) ...خلاصه برای ماست مالی کردن اشتباه هابه مسخره ترین توجیهات روی میارن گاهی پاروفراترازاین می ذارن وبجای اینکه لکه آلوده رو ازخرقه باآب پاک کنن میخوان آب روهم آلوده کنن بجای اینکه سعی کنن لجنی روکه بهشون چسبیده روباآب پاک کنن سعی می کنن آب روهم به خیال خودشون لجن مال کنن ...تازشتی خودشون نمایون نشه! همه روبه یه چشم می بینن پای همه رو میکشن وسط... خودشونومی خوان پاک جلوه بدند وگناهشونو به گردن دیگری بندازند!...راحت تربگم :الغریق یتشبث بکل حشیش!! امروز داشتم روزنامه ایران رو می خوندم به این تیتر دقت کنید!

ایران :جن گیرهاورمال هارا چه کسانی به دولت منتسب کردند...!

 

حالا این تیترهاروببینیدوبه نحوه انتخاب وچینش اون هادقت کنید... مساله خیلی جالبترمیشه!

تصویرخود گویاست!

آقای جوانفکرسخنگوی محترم آقای مشایی !:

که غیرازمسوولیت سایت ایرنا وروزنامه ایران وظیفه خطیرماست مالی کردن رسوایی جریان انحرافی رابه هرقیمت برعهده دارید!! ولوبه قیمت اینکه نام مطهری زمان وعقبه تءوریک نظام وعماررهبری رادرکنارسران فتنه (میرحسین موسوی مزدوروآقای هاشمی رفسنجانی) می آورید

این رابرای یادآوری عرض می کنم اگرحافظه ایی برایتان مانده باشد!! زمانی که دولت تمام هم وغمش ارزشهای اسلامی بودوحمایت ازولایت فقیه... آیت الله مصباح یزدی ازایشان حمایت می کردندبخاطراینکه اومروج مکتب اسلام وانقلاب بود نه مکتب ایرانی! نه کوروش هخامنشی ! نه رییس جمهورمکتبی که حامی ودلداده کسی است که معتقداست دوران اسلامگرایی تمام شده !!نه بخاطراینکه نام اواحمدی نژاداست نه بخاطراینکه او 25 میلیون رای آورد! دلهای خیلی ازمشتاقان انقلاب ورهبری درگرو اوبودچون دل اودرگرورهبری وانقلاب بودچون حرف رهبررازمین نمیزدچون هنوز میدان به کنه های خون آشامی دربدنه خودش وبال وپردادن به آنهارانداده بودچون دست رهبررامی بوسیدچون دراولین سفراستانی به محافظ های خودگفته بودخوشحال است توانسته درمقابل حملات به رهبری خاکریز بزندوحملات متوجه اوشودچون اینگونه نبودکه حکم رهبری درعزل مشایی رابنابرفلان بندقانون اساسی انجام دهدودرکنارش ده هاپست دیگررابه اوببخشدویافرمان رهبری رادرابقای مصلحی وزیراطلاعات زمین بزندوبعدقهرکندویک هفته دربست درخانه بماندوجلسه هیئت دولت رارهاکندچون اینگونه نبودکه عدم واکنش خودبه مجموعه اظهارات سخیف اسفندیاررحیم مشایی را(که نمی دانم ازکی مهندس شده اند!) که یکی ازآن تمام شدن دوران اسلامگرایی بوددرجلسه پاسخگویی به سوالات خبرنگاران بعنوان اجازه دادن به آزادی بیان قلمدادکند! بله احمدی نژادمورداتهام سران فتنه وخیلی های دیگربودوموردحمایت محکم نایب امام زمان وولی فقیه مسلم مان رهبرمعظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ایی (مدظله) وعلمابخصوص آیت الله مصباح یزدی بودچون او این احمدی نژاد نبودوامیدواریم دیگراین نباشدتاکماکان موردحمایت باشدالبته ایشان بزرگوارانه درصددبه خودآوردن اوهستندوبایدهم سخنان دلسوزانه وروشنگری های ایشان اینگونه باعث حملات عجیب واتهام زنی به ایشان شود  (ادامه دارد)






برچسب ها : مصداق  ,

      

هنوز شعارهای ارزشی شمایادمان مانده وهنوزهم درنسیم عدالتی که آوردیدنفس میکشیم هنوز یادمان هست که مردم وبچه های ستادچه خون دلی که نخوردندو چه نذرهاو نیازهاو توسلاتی که نکردندوچه اشکهایی که دراین راه ریخته نشدوحدیث کساهایی که خوانده نشد تادولتی برسرکارآید که آرمان های امام وانقلاب وشهدارا زنده کندالبته این آرمانها همیشه زنده است امام زنده است امامی خواستندآن رابه موزه تاریخ بسپرندوداشتنداین کار رامی کردندمی خواستندرهبری را ازبیخ وبن بخشکانندوسید علی را... ارزشها داشت پایمال می شد آقاتنهای تنهامانده بود وگرگ صفتانی برسرکاربودندکه چنگ ودندان تیز کرده بودندوچلچراغی درگوشه ایی تنهامالک وار وعماروار فریادمیزد واز دین واسلام ورهبرمظلوم و تنهایمان دفاع ودرآن ظلمت روشنگری میکرد ودیده بان وسنگربان رهبری بودوالبته هنوزهم هست بخاطرهمین دائمادرمعرض تهاجمات سنگین واتهامات عجیب غریب بود!متحجر خشونت گراو...البته برای اودفاع ازدین واسلام ورهبرآنقدرافتخارداشت وداردکه ازجان ومال وآبرو وهمه چیزخودگذشت ومی گذردوخودرابه اعتراف نوری زادبه کبریت اشتعال می سپرد ...تااینکه کسی برای یاری اسلام ونظام ورهبری ویاری عمار واردصحنه شد...باورمان نمی شدمردی ازجنس شهداوازنسل رزمندگان پاک وخاکی وارزشی وازجنس مردم برسرکارآیدکه شعار او آرمانهای امام وانقلاب باشد

ساده زیست باشدولایت پذیر باشد...انگارخواب می دیدیم که می خواهدمردی ازخویش برون آیدوکاری بکند لذاهمه دراین راه عشق سوختند ویاری خداوندمتعال وامدادغیبی اوهم کمک کرد وحماسه ایی بزرگ رقم خورد...

 آقای احمدی نژاد

یادتان هست دراولین سفراستانی خود درراه مشهدبه محافظان خود گفتیدکه خوشحالیدکه توانستیدخاکریزی برای دفاع ازرهبری بزنیدوخودتان آماج تهاجمات قراربگیرد؟

...شما نسیم عدالت آوردیدشمایادامام وشهدارا زنده کردیدشمارهبری رادلشادوخرسندکردیدوکاری کردیدکه لبخندرضایت برلبهای آقابنشیندشماکاری کردیدکه غرب واستکبار را ناامید کردیدوبه اعتراف آنها ایران رابه ایران انقلابی 57 و زمان امام بردیدخودرادرآن دوران دیدیم...نه تنهاامیددل مردم ایران شدید بلکه امیددل مستضعفان جهان شدیدغرب رابه تمسخرگرفتیدو ابهت پوشالی رزیم صهیونیستی وغرب رابرآب دادیدبه گفته سیدحسن نصرالله هیچ کس جز شماجرات اینکاررانداشت.
 شمامحبوب مستضعفان جهانیدچون درسازمان ملل سخن ازعدالت ومهدی موعود(عج)امام مهربانی هاوخوبی ها می آوریدونورامیدبه دل آنها می تابانید...

مهدی ...مسیح آمدنی ...سوشیانت..موعود ودعای مقدس اللهم عجل لولیک الفرج را درفضای آلوده ی کفرطنین افکن می کنید  و اندام نحس استکبار رابه لرزه درمیاورید ازنظرمردم دنیاشجاعت یعنی احمدی نژاد خوبی یعنی احمدی نژاد عدالت یعنی احمدی نژاد...

ودرموردشماکتابهادرجهان نوشته شد.

حال بی پرده میپرسم...

آقای احمدی نژاد چرا زالو صفتان دوروی مکار را ازبدنه دولت نمی کنید؟!کسانی که میانه ایی با اسلام وامام ورهبری وانقلاب وشهداندارند و هم وغم آنهابجای اسلام مکتب عزتمنداسلامی وتشیع ...کوروش هخامنشی مکتب ایرانی جشن های نوروز( که لابدازنظر آنها ازاعیاداسلامی هم مهمتراست!!! )وملی گرایی و...ست ؟!چراشمابایدحکم رهبر معظم انقلاب مبنی برعزل سردسته این زالوصفتان(که موجب ضربه به شما نظام وسرخوردگی دوستان میشود)راباتاخیرو بنابراستنادبه فلان بندقانون اساسی انجام دهید؟! چرابایدتصویر پشت سرشمادر روزملی فناوری جمله ایی باشد درباره آرش کمانگیر:برای ایران باتو باورکردیم آرش کمان گیر هستیم...!!! آزادی این آب وخاک مرهون مجاهدت های خالصانه شهدا جانبازان وشهدای گمنام است نه آرش کمانگیر!! چرابه نصایح دلسوزانتان جامه عمل نمی پوشانیدو اجازه می دهیداین زالوصفتان ازاحترام وعزت دولت شما سوء استفاده کنند ؟!
 ماشمارابه همان مردمجاهدخستگی ناپذیرمدافع ولایت وبسیجی شناخته ومی شناسیم مارا ناامید نکنید...
 مابرعهدمان هستیم مدافع امام وانقلاب وولایت وشما رییس جمهورمردمی وانقلابی ...
یادتان هست درهیئت درمراسم عزاداری محرم می گفتید:"یک موی سرشماومردم رابا خروارخروار ازین سیاستمدارهای بی خاصیت عوض نمی کنم"؟!
ماهم یک موی سرشمارابا خروارخروار ازاین سیاستمدارهای بی خاصیت عوض نمی کنیم .
بشرط انکه غیرخودی هایی راکه عزت این نظام وشما رانمی خواهندبیرون کنید.

آقای احمدی نژاد

خلوت دل نیست جای صحبت اغیار

 





      

متن نامه انیشتین به آیت الله العظمی بروجردی

اندیشه  - متنی که می خوانید گزیده ای از آخرین رساله اینشتین (DIE ERKLA"RUNG دی ارکلرونگ = بیانیه) به ترجمه دکتر عیسی مهدوی است که درپایگاه اطلاع رسانی آیت الله بروجردی منتشر شده است
.

 

*******************
پیشگفتار کتاب : در اوائل سال 1382 شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی ( تولد 1310 ش ) مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه داران شرکت اتومبیل سازی "فورد" در آمریکا و "بنز" در آلمان و "کنکورد" در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رساله گران قیمت بالاخره موفق شدند قرار داد خرید آن را با یک عتیقه دار یهودی را به امضاء برسانند. بهای این رساله که تماما به خط خود انیشتین است سه میلیون دلار تمام شد که به این ترتیب سرشکن شده پرداخت گردید:

BENZ : $ 1/000/000 (به افتخار این که اینشتین آلمانی بود.)
FORD : $ 1/000/000 (به افتخار این که انیشتین در آمریکا می زیست و نیز به افتخار جان . اف. کندی . رئیس جمهور آمریکا ( مقتول 1963 م ) که در این رساله بارها اینشتین از وی نام برده و او را رئیس جمهور آینده آمریکا دانسته است حال آن که در 1954 م ( سال نگارش این اثر ) هنوز 7 سال به زمان انتخاب وی مانده بود! و این از پیشگویی های اینشتین به شمار می رود. نیز شاید سرنخ هایی از معمای حیرت انگیز ترور زنجیره ای خاندان کندی در این رساله موجود باشد که بتوانیم دریابیم چرا کندی کشته شد؟ راز این معما کجاست؟ چرا خانواده او نیز قربانی شدند؟ )

CONCORDE : $500/000 (به افتخار جناب لاوازیه - مقتول 1794 م در انقلاب / یا شورش / فرانسه - و نیز قانون بقای ماده او که در این رساله بارها یاد شده است.)
$ 500/000 : TITANIC (به یاد بود کشته شدگان حادثه کشتی "تایتانیک" انگلیسی و نیز الکساندر فلمینگ انگلیسی (فوت 1955م) - کاشف پنیسیلین و از یاری کنندگان اینشتین در نگارش این رساله - بخش هایی که مربوط به اسرار علم پزشکی و زیست شناسی و داروشناسی آن می شود.)

شخصیت های اصلی این رساله :
آلبرت اینشتین (فوت مشکوک 1955 م) / الکساندر فلمینگ (فوت 1955م)
آیت الله العظمی سید حسین بروجردی (فوت 1961میلادی) / نیلز بور (بوهر) شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با اینشتین در نگارش این اثر همکاری می کرد (فوت 1962م)
جان . اف . کندی ( مقتول 1963م) / علیرضا پهلوی ( مترجم و رابط ) (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان «کا. گ. ب» شوروی در 1954م (= 1333 ش - سال نگارش این رساله)

حمیدرضا پهلوی (مترجم و رابط فوت 1371 ش = 1992م ) که نیلز بور او را به اینشتین معرفی کرده و در آن زمان 22 ساله بود.
سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا سه تاریخ مرگ ( 1954 - 1955 و باز 1955م ) و نیز سه تاریخ مرگ (1961 - 1962 - 1963 م ) دقیقاً پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده (اینشتین) با همکار اصلی او در این نگارش (الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال (1955 م ) مرده اند ؟ و چرا یکی از مترجمین و رابط ها ( ع ... پ ... ) در همان سال نگارش راسله بر اثر سقوط هواپیما جان داده است؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و رابط دیگر به نام های بهزاد و نازک در سن جوانی به طرز مشکوکی در خارج از ایران مسموم شده و مرده اند؟

و بالاخره چرا باید این رساله از چنین شخصیتی (اینشتین) حدود نیم قرن (!!) مخفی بماند و چرا "صندوق امانات سری انگلیس" به بهانه پرهیز از ایجاد "یک رولوشن (= انقلاب خطرناک مذهبی" اجازه تکثیر این اثر علمی مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمی دهد؟

نامه انیشتین به آیت الله بروجردی

سرآغاز متن کتاب و اولین عبارت کتابچه اینشتین/ خطاب به آیت الله بروجردی این عبارت آلمانی است :

Herzliche Gru"&e von Einstein (هرتسلیش گروسس فن اینشتاین یعنی با صمیمانه ترین سلام ها از اینشتین )

محضر شریف پیشوای جهان اسلام ...جناب سید حسین بروجردی...

پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی را پذیرفته ام که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) از سال 1954 است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.

به یاد دارید که آشنایی من با شما از ماه آگوست (اوت) سال 1946 یعنی حدود 8 سال قبل بود . خوب به یاد دارم که وقتی در 6 آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید اکتشاف فیزیکی من را - که کشف نیروی نهفته در اتم بود - همچون صاعقه ای آتشبار و خانمانسوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه ای بین المللی به امضاء و تصویب جهانی برسانم.

گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع بندی این چهل نامه است، برای خوانندگان گرامی ( بعدی ) نیز می نویسم همانگونه که آقای بروجردی - مقیم شهر قم / در ایران - می دانند : من در آوگوست 1939 طی نامه ای به روزولت - رئیس جمهور وقت آمریکا - او را از پیشرفت آلمان نازی - که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود - در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او (روزولت ) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت آمیز باید ابرقدرتی چون آمریکا - که به نظر من عاقل ترین و خونسردترین ابرقدرت های دنیای فعلی است - سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی - در شکافتن هسته اتم - بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته - یعنی آدولف هیتلر نژآدپرست خوانخوار - آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی شود - حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می دهد.

اما وقتی آمریکا آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد دیگر امثال هیتلر دیوانه نمی توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز - که آغاز دوره پاپی وی برای مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود - فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ - حتی با خود نازی های آلمان - استفاده شود.
سپس من نامه ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی - که مقیم نجف بودند - نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی ها بهراسند و دست به حمله اتمی به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن - به نحو ابتدایی - استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید می کنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد"

آری ! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود . به حکم چنین بزرگ مردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد / اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه دیگر افتاد و توصیه های من و روزولت را از یاد برده / دچار وسوسه شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در 6 اوگوست 1945 که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد برده و صلح جهانی در حال استقرار بود این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند !!

بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد !! احساس می کنم که هر گاه به یاد این حادثه می افتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته می شود و پیرتر می شوم!! و من همان طور که در جنگ اول جهانی بین سال های 1914 - 1918 در صدد ارائه طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم / در این 6 سال سیاه جنگ دوم 1939 - 1918 نیز دائماً در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم / باز هم نتیجه نگرفتم!!
گویا شکافتن هسته اتم بسیار آسان تر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا سرسخت ترین موجودات جهان است !! ... و در مقیاس های کوچک تر نیز همواره ناکام بوده ام .

هنگامی که ورزش های رزمی از جمله کاراته، جودو و کنگ فو و مانند این چیزها از شرق وحشی بی تمدن و خرچنگ خوار - یعنی چین و ژاپن و کره - به وسیله اروپا و آمریکا آمد من از جمله مخالفان این گونه ورزش ها بودم و تأکید می کردم که چنین آداب و رسول وحشیانه ای خشونت را در جامعه رواج می دهد ... ولی همه مانند دیوار گچی به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی (آقای بروجردی) برای من در جواب نامه 25 مرقوم فرموده اید " در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان غیر مجاز و ممنوع است "

آری ! سیاست فقط فکر لحظه های هیجان آور را در سر می آورد حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می آورد!! و اکنون ای جناب بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) - رئیس جمهور وقت اسرائیل- هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که آیا ریاست جمهوری اسرائیل را که رسماً و علناً به من پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می دانستند بپذیرم؟ در جواب نامه 32 فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید" لذا من نیز به بهانه اشتغالات علمی این پیشنهاد را رد کردم.





      

 

 لیست اتحادیه اروپاازدشمنان حقیقی غرب                      

در حالی که افکار عمومی جهان در انتظار موضع‌گیری قاطع غرب در برابر جنایت دیکتاتورهای منطقه به‌ویژه لیبی است، اتحادیه اروپا در یک اقدام مضحک، اسامی 80 نفر از علما و نخبگان و مسؤولان ارشد جمهوری اسلامی را به اتهام تبلیغ خشونت و نقض حقوق بشر در لیست تحریم قرار داد! در این لیست نام افرادی مانند آیت ا... مصباح یزدی، آیت ا... محمد یزدی، سیداحمد خاتمی، حسین شریعتمداری، سیدحسن فیروزآبادی(رئیس ستاد کل نیروهای مسلح)،


محمدعلی جعفری(فرمانده سپاه)، سعیدی(نماینده ولی فقیه در سپاه)، یدا... جوانی(رئیس اداره سیاسی سپاه)، عبدا... عراقی(جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه)، حسین همدانی(فرمانده سپاه تهران)، علی فضلی(جانشین فرمانده بسیج)، اسماعیل احمدی مقدم(فرمانده نیروی انتظامی)، احمدرضا رادان(جانشین فرمانده نیروی انتظامی) مصطفی محمدنجار(وزیر کشور)، حیدر مصلحی(وزیر اطلاعات) و صادق محصولی(وزیر رفاه)، دیده می‌شود. اکنون پرسش این است که آیا در موضع‌گیری اتحادیه اروپا اشتباهی رخ داده یا به عمد و با توجه، چنین موضعی اتخاذ شده است؟ ابتدا انسان تصور می‌کند خطایی در مصداق اتفاق افتاده باشد؛ زیرا افکار عمومی جهان در انتظار محاکمه دیکتاتورهایی هستند که با سلاح‌های آمریکایی و انگلیسی در لیبی و تونس و یمن و بحرین به سلاخی ملت‌ها مشغولند و هر روز تصاویر دلخراش آن را از صفحه تلویزیون خود مشاهده می‌کنند. در ایران نیز مردم در انتظار محاکمه نوکران مستقیم آمریکا هستند که قریب دوسال است به هر مناسبتی آب به آسیاب دشمن می‌ریزند و آسایش مردم را سلب کرده‌اند؛ ولی ناباورانه می‌بینند که اتحادیه اروپا در یک فرافکنی آشکار شخصیت‌های مهم کشورمان را به نقض حقوق بشر متهم کرده و مورد تحریم قرار داده است. ولی بی‌تردید اروپایی‌ها برای این اقدام دلایلی دارند که می‌توان به برخی از آن‌ها اشاره کرد؛
1. از نظر اتحادیه اروپا، عامل اصلی انقلاب‌ها و جنبش‌های منطقه خاورمیانه که آن‌ها را به شدت نگران کرده، جمهوری اسلامی است و از دید آن‌ها هر شخصیتی که در حفظ و بقا و پیشرفت این انقلاب نقش آفرینی کرده باشد محکوم است؛ زیرا اگر این افراد در برابر تهاجم فرهنگی و نظامی و سیاسی دشمن فعالیت چشم‌گیری از خود نشان نداده و از کیان نظام اسلامی دفاع نکرده بودند، امروز جمهوری اسلامی به قدرت برتر منطقه و به قول برخی مقامات غربی، ابرقدرت تبدیل نشده بود و آن‌ها می‌توانستند با تحریم و تهدید آن را از پا درآورند ولی امروزه می‌بینند این نظام به ابرقدرتی تبدیل شده که هیچ اقدامی در منطقه بدون اراده آن عملی نیست و البته از نظر آن‌ها جرمی بالاتر از این برای شخصیت‌های فوق الذکر متصور نیست .
2. یکی دیگر از جرم‌های سنگین شخصیت‌های مذکور این است که اجازه ندادند فتنه برنامه‌ریزی شده‌ 88 که دست آمریکا و اتحادیه اروپا آشکارا در آن مشهود بود و حتی برخی از وابستگان سفارتخانه‌های آن‌ها نقش میدانی ایفا می‌کردند، به موفقیت برسد. چنان‌چه این افراد هم مانند برخی خواص مردود وارد عمل نمی‌شدند نوکران حلقه به گوش دشمنان می‌توانستند فتنه سبز خود را به بار بنشانند و جمهوری اسلامی را ساقط کنند. در این صورت دیگر چنین نظامی باقی نمی‌ماند تا الگویی برای مردم منطقه قرار گیرد و این بحران را برای جهان غرب به‌وجود آورددیگری .
3. سومین دلیل این‌که از نظر اروپایی‌ها مسلمانان منطقه که بر ضد منافع غرب قیام کرده‌اند، حق حیات ندارند و کشتار آن‌ها به دست دیکتاتورهای مورد حمایت غرب نه تنها جایز بلکه لازم است! بنابراین؛ این‌گونه دیکتاتورها را نباید به نقض حقوق بشر متهم کرد، این‌ها همه همت خویش را در راستای حقوق بشر که تامین منافع غربی‌هاست به‌کار گرفته‌اند. ولی از نظر آنان شخصیت‌های ایرانی فوق ناقض حقوق بشرند؛ زیرا منافع غرب را در ایران به خطر انداخته و مانع موفقیت انسان‌هایی (بخوانید فتنه‌گران سبز) شده‌اند که در راستای تأمین منافع غرب تلاش کرده‌اند. بنابراین؛ باید با این افراد شدیدتر از این برخورد شود!
4. به نظر می‌رسد از نظر غربی‌ها جرم آیت ا... مصباح از همه سنگین‌تر باشد؛ چرا که سال‌هاست مزدوران داخلی آمریکا و اروپا، ایشان را مورد شدیدترین حملات خود قرار ‌داده‌اند ایشان با یک جهاد علمی و نهضت سخنرانی در سال‌های حاکمیت مدعیان اصلاحات، پرده نفاق را از چهره مدعیان دروغین اسلام و راه امام برگرفت و حقیقت لیبرالیستی و غربی آن‌ها را بر مردم آشکار کرد به‌طوری که یکی از تئوریسین‌های جبهه مشارکت در نشست حزبی‌شان گفته بود آقای مصباح 20 سال اصلاحات غربی را به عقب انداخت. و امروز خودشان به مرگ سیاسی خویش معترفند.
البته اتحادیه اروپا برای خالی نبودن عریضه نسبت به اقدامات قذافی نیز واکنشی نشان داده و اموال قذافی را بلوکه کرده‌اند تا بعد از سرنگونی وی بتوانند بهترین وارثان او باشند، درست همان کاری که با دارایی‌های شاه معدوم ایران انجام دادند.
در پایان تذکر این نکته لازم است که این نوع برخوردها برای ملت ایران تازگی ندارد؛ زیرا سال‌هاست که عدالت و حقوق بشر غربی را تجربه کرده‌اند، ولی این‌گونه موضع‌گیری‌ها می‌تواند چهره به ظاهر زیبای غرب را برای جهان اسلام و منطقه در حال انقلاب خاورمیانه نیز آشکار سازد تا بدانند که باید پس از سرنگونی دیکتاتور‌ها اختیارشان را به دست دیکتاتور.نسپارند(پرتو:دبیرسیاسی)





      

 

مقدمه  

قابل توجه خواص بی بصیرت !

(متن زیر مطلبی است که در سال 79 در روزنامه کیهان خطاب به آیت الله مصباح به چاپ رسیدمحمدنوری زادی که روزی در برنامه های جهاد سازندگی، روایت فتح و ...برنامه های  آرمانی را به نمایش می گذاشت ...

 سالگرد شهادت آقا مرتضی سر مزارش با حمله به دوم خردادی هابرخی از اصولگرایان سنتی را اینگونه خطاب می کند: اگر کسی زیارت عاشورا بخواند و در جمله السلام علیک یا اباعبدالله مخاطبش حضرت امام آیت الله خامنه ای نباشد، لقلقه زبانی بیش نگفته است !ظرف 9سال یکنفر 180درجه عوض میشه و ازکسی که این مقاله رو در توصیف آیت الله مصباح نوشت ومقام معظم رهبری رامولاخطاب می کرد تبدیل میشه به معاند نظام ورهبری وحامی فتنه گران!!

 

   امروز حکایت مواضع محمد نوری زاد شنیدنی است !

 وی در بخشی از نامه هایش این ادعا ها را مطرح می کند:
ـ انقلاب اسلامی در این سی سال، به موفقیت دست پیدا نکرده و نتوانسته است که مدینه فاضله‌ای که وعده‌اش را می‌داد بسازد.
ـ مسئولین نظام و اطرافیان آنها، مقصر اصلی در عدم توفیق انقلاب اسلامی هستند.
ـ مردم از اطراف نظام پراکنده شده‌اند و خدا هم حکومت اسلامی را دوست ندارد!
ـ ما دوستان خود را در جهان از دست داده‌‌ایم و خیلی‌ها با ما دشمنند.!!!

البته حرف اون موقع نوری زاد دراین نامه حرف سابق الان وهمیشه بچه های ارزشی است من خلاصه ای ازاون رو آوردم کاملش رو می تونید تواینترنت پیداکنید

احتمالا خواندن این نامه برای خود محمد نوری زاد مفید باشه!!... والبته برای بعضی خواص هم!!! )

نسبت

تو چراغ راه مایی! نه این که چراغی در دست داشته باشی و در این ظلمت آذین بسته ،راه را نشان ما بدهی! نه ،تو ،خودت چراغی! هر کجا که بایستی به هر کجا که اشاره کنی . یا از هر چه که بگویی. ما با اطمینان، تو را باور کرده ایم ،ما به تو اعتماد داریم. ما از تو دروغی نشینده ایم ماتو راتاکنون با اجنبی ندیده ایم

ما امضای تو را پای معاهدات ننگین وابستگی مشاهده نکرده ایم. تو چراغ راه مایی ،از هر چه که بگویی ،باورت می کنیم!چرا چنین نباشیم؟مگر نور ،جنسش یکی نیست؟ حالا چه این نور از خورشید باشد یا از نور افکنی قوی ،یا از شمعی کوچک یا از تو که چراغ راه مایی.  با تو هستم: ای چراغ راه خوبی ها ،ای مصباح!


تو اگر چه چراغ راه مایی ،اما مطلق نیستی مگر کسی غیر از خدا می تواند مطلق باشد؟ نه تو،منتها خودت را به اشتعال آورده ای.یعنی چه؟ یعنی این که بعضی ها همتشان این میشود که چراغی در دست بگیرند و کورسویی به اطراف بتابانند.اما بعضی هم مثل تو ،خود را به اشتعال می کشند.شهدا این گونه اند.تو هم در شهادت مستغرقی.اگر شهید به یک تیر و ترکش به مقام شهود و شهادت می رسد ،تو هر روز و هر ساعت به تیری و ترکش از خدا بی خبران و معاندان و فتنه گران و جاسوسان شهید می شوی.ما اشتعال تو را می بینیم. کسی که چشم هدایت به تو دارد ،راه را گم نمی کند و در هزار توی نسبت ها زمین گیر نمیشود.
تو همچون سایر علمای ناب شیعه با به آتش کشیدن خود ، راه حق و باطل را نشان ما میدهی. امثال شماذخیره های معرفتی آخرالزمانید.

 

چلچراغ هایی که نشئه ی سوزشان ،از نفت و روغن و نیروی الکتریسیته نیست.بلکه نور ، از اشتعال وجودشان ساطع می شود. وقتی کار به این جا بکشد ،یعنی به جایی که تمام دار و ندار آدمی به آتش کشیده شود ،مگر میشود جلوی انتشار نور را گرفت؟


تو ،علاوه بر جسمت و علاوه بر علم و اندیشه و معرفت و سال ها و سال ها صبوری و حلم و اخلاق و دور اندیشی ات ،حالا آبرویت را به کبریت اشتعال سپرده ای و کسی که کارش به این جا کشید مگر از راه رفته باز می گردد؟
مگر از شتاب و انتشار نور باز می ماند؟کسی که به قول خودت ،حتی نگوید:راضیم به رضای تو و بگوید:"من کی هستم که رضایت بدهم هر چه که تو می خواهی باشد" آیا چنین کسی از زخم آبروی می هراسد؟
آن جا که سلاح و مال و کلام و استدلال کفایت نکند ،شاید آبرو به کار آید و کاری بکند.و تو ،خوب از این متاع ،در مصاف با حرامیان بهره برده ای.مبارکت باد!
آدم با کسی که احساس صمیمیت بکند ،او را با ضمیر تو خطاب می کند.در سخن گفتن با شما ،من به اندازه ی کافی ،از سهم صمیمیت خود سود جستم.حالا اجازه بدهید شأن کلام خود را به جایگاه واقعی اش باز گردانم. ما شما را چراغی از چلچراغ راه بشریت می دانیم.از غیرت و صبوری و فهم و پایمردی شما درس می گیریم و از آبرویی که بر کف دست آورده اید ،در پوست نمی گنجیم...ما معتقدیم با ردیابی نسبت آدم ها میشود به ذاتشان پی برد.شما در این وادی ، به دنبال چیستید تا نسبت شما را و ذات شما را در همان راستا مطالعه کنیم؟ برای حفظ قدرت آمده اید ؟ پول و پله ای در کار است؟ هیبتی دارد از کف می رود؟ قول و قراری؟ کارخانه ای؟ شراکتی؟ حزبی؟ نفوذی؟ ...نه! نه! نسبت شما را تنها با خدا باید سنجید. اگر نه، کافی بود شما هم قدری از نردبان وجاهت خود پایین می آمدید و سری به برلین و کنفرانسش می زدید ،در این صورت می دیدید که چگونه نام شما را به سقف آسمان حک می کردند.
و به یمن قدومتان طاق نصرت می بستند!
هر چه نسبت شما با خوبی ها و درخشندگی ها و اصالت ها و بایستگی ها بیشتر است، نسبت آنانی که به صورت شما تیغ می کشند ،رو به قهقراست.حضور شما برای آنها تنگی نفس می آورد.آنها ،به همه یا هیچ معتقدند.
... راز این همه هجمه به شما در چیست؟ آیا زبانم لال از این که می بینند شما با اجانب در ارتباطید ،در خود می گدازند؟... یا در مجامع بین المللی از لباس خود تخلیه شده اید؟ یا مخاطب صریح جاسوس ها شده اید؟... یا سنگ آزادی به سینه کوفته اید و دهان مخالفان دوخته اید؟...یا از مجامع وابسته و غیر وابسته به دولت های استکباری چراغ سبز دیده اید؟چرا چشم دیدن شما و گوش شنیدن استدلال های محکم شما را ندارند؟ بگویم علت همه ی این مخالفت ها ،تنهاد در این است که شما در جانبداری از اصالت ناب شیعه پرچم ولایت برداشته اید.
آری عزیز ما، گناه شما ،همچون اسلاف شما ،در همین است. شما اگر زبانم لال مثل آن روحانی نمای کنفرانس برلین ،زیستی مواج و شکل پذیر داشتید.حالا جشم و چراغ آنها بودید و حجم روزنامه هایشان را از مراتب علم و فهم و هوشمندی و فرزانگی و آینده نگری خود پر کرده بودند. آنها به همان نسبتی که به غرب دل داده اند ،از شما و امثال شما دل بریده اند.
شما و امثال شما ،مانع گسترش و ظهور این نسبت وابسته اید...
عمده زخم هایی که این روزها به تن شما می نشیند ،از همین ناحیه است...در این میان توهین به شما ،دقیقا نعلی است که به پای اسب مراد خود زده اند و می زنند.چرابه شما اهانت نکنند؟وجراشمارا متحجرومتصلب نخوانند؟اگرخوب بنگریم دردستور کاراینان روی شماوچلچراغ هایی که ظلمت راپس میزنند خط کشیده شده است برای خاموش کردن یک چراغ چه میشود کرد؟فهم کامپیوترهای سازمان سیا میگوید:پف کنید!حالا شما نسبت پف اینان را نه به نورالهی که به خورشید بسنجیدوقتی کسی خودرابه اشتعال کشیدباددهان برای خاموش کردن آن اشتعال مناسب نیست اگرچه زیرکی حکم میکند ازچراغ وچلچراغها بایدمحافظت کرد 

روزنامه کیهان:4 تیر 1379 ،به قلم محمد نوری زاد





      
<      1   2   3      >



پیامهای عمومی ارسال شده

+ *نماهنگ بسیارزیبای سرخم می سلامت*



+ *عکس: عیادت روحانی از رهبر انقلاب*

+ *فیلم: مصاحبه رئیس تیم پزشکی رهبر معظم انقلاب...وضعیت عمومی رهبر انقلاب کاملا خوب و طبیعی است*



+ *وبلاگ روز نخست به روز شد*



+ *کلیپ مذاکرات هسته ایی*



+ وبلاگ فرهنگی سیاسی روزنخست به تازگی آغاز به کارکرد



+ *تعطیلی پرمخاطب‌ترین برنامه‌ی دینی تلویزیون به دلیل انتقاد از مدیران صداوسیما/ حذف «جناح مومن» حتی در ماه‌های پایانی مدیریت بر صداوسیما!*



+ *راهپیمایی در «جمعه دلواپسیم؛ هشدار به تکرار توافق ضعیف» پس از پایان نمازجمعه‌های این هفته کشور*



+ *حداد عادل حوادث سال 88 فتنه اکبر بود/ استقبال حضار و توضیح حدادعادل*



+ *معنای اشداء علی الکفار رحماء بینهم...*